-
سلام بر رمضان
چهارشنبه 21 شهریورماه سال 1386 08:28
قال الله تبارک و تعالى: یا ایها الذین آمنوا کتب علیکم الصیام کما کتب على الذین من قبلکم لعلکم تتقون. خداوند تبارک و تعالى مىفرماید: اى کسانى که ایمان آوردهاید روزه بر شما نوشته (واجب) شد، چنانکه بر آنان که پیش از شما بودهاند واجب شده بود باشد که پرهیزگار شوید. (سوره بقره آیه 183) ســــلام ... باز ماه رمضان ... باز...
-
او رفت تا بماند
شنبه 17 شهریورماه سال 1386 16:47
خیلی سخته، دیگه طاقت دیدن هیچ چیزی رو ندارم، هر چی می بینم یادش می افتم. اشکم می ریزه، ولی چه فایده، نیست که دلتنگیهامو ببینه. نیست که تو بغلش گریه کنم. خدایا می دونم هیچی ندارم. ولی همونم حاضرم بدم تا از پیشم نره. نمی خوام، نمی خوام که بعضی ها می گن بره می فهمی که بیشتر دوست داره، این جوری بیشتر و بهتر ثابت می کنه....
-
نمیدانم چرا رفتی؟ نمیدانم چرا؟ شاید خطا کردم
چهارشنبه 14 شهریورماه سال 1386 15:37
شبی از پشت یک تنهایی نمناک و بارانی تو را با لهجه گلهای نیلوفر صدا کردم تمام شب برای باطراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم پس از یک جستجوی نقره ای در کوچه های آبی احساس تو را از بین گل هایی که در تنهایی ام رویید با حسرت جدا کردم و تو در پاسخ آبی ترین موج تمنای دلم گفتی: دلم حیران و سرگردان چشمانی ست رویایی تنها...
-
ای تو تنها خوب دنیا
شنبه 10 شهریورماه سال 1386 09:30
بیا ای ناجی قلبم بی تو قلب من شکسته این همون دل شکسته ست که به انتظار نشسته ای تو تنها خوب دنیا بی تو من تنها ترینم با تو مثل یک ستاره بی تو من خاک زمینم ، بی تو من تنها ترینم عاشقم عاشق ترینم بگو که اینو می دونم حالا که از عشقت دیوونم بگو که با تو می مونم ای تو تنها خوب دنیا بی تو من تنها ترینم با تو مثل یک ستاره بی...
-
دیگه دوستم نداره ................. او رفت
چهارشنبه 31 مردادماه سال 1386 14:30
تو که قصد جدایی کرده بودی خیال بی وفایی کرده بودی چرا با این دل خوش باور من زمانی آشنایی کرده بودی خدایا تارو پودم غم گرفته درون سینه ام ماتم گرفته الهی بشکنه آن که آخر دو عاشق را چنین از هم گرفته خداوندا دلش را مهربان کن همیشه خاطرش را شادمان کن
-
تنهایی من
دوشنبه 29 مردادماه سال 1386 08:20
بی تو دارم مینویسم از روز هایی که بودی و تنهام نگذاشته بودی مثل الان بی وفا نشده بودی هرشب بهم سر میزدی شب بخیر همیشگیت هنوز توی گوشمه صدات با اون لحن زیبات هنوز توی گوشمه هنوز هم دوستت دارم به همون اندازه شاید بیشتر دلم برات تنگ شده عزیز شاید تو اینطور راحت تر بودی که بری وتنهام بزاری ولی بدونکه من بی تو و دستات هیچم...
-
شک نکن، صدا بزن، جوابت میدهد...
سهشنبه 23 مردادماه سال 1386 11:06
پروردگارا !!! نمی دانم با این همه ناسپاسی ، چگونه تمنایم را از تو طلب کنم . از تویی که خورشیدی را در زمستانی ترین روزهای زندگی ام تاباندی تا گرمی بخش لحظه های یخ زده ام باشد. من به خود بالیدم که این چنین عزیز درگاهت بوده ام. اکنون خورشید در افق آرزوها در حال غروب کردن است و من مانده ام دلتنگ در حسرت آرزوهای مانده در...
-
برای دردونه من
سهشنبه 16 مردادماه سال 1386 14:51
تو که نیستی خیال کن که دیگه هیشکی با هام نیست دیگه هیچی تو این زندگی اونجور که میخوام نیست من از غم می نویسم می نویسم که بخونی من از دل می نویسم که غم عشقو بدونی دردونه جانم برات میل زدم , تو رو خدا بخونش
-
دردونه جانم دلم برات تنگ شده
دوشنبه 8 مردادماه سال 1386 12:31
نوشتم درد و بعدش چند نقطه... و آهی سرد و بعدش چند نقطه... برای آخرین بار آمد آن روز... گلی آورد و بعدش چند نقطه... دلم لرزید و بعدش چند نقطه... چو برگی زرد و بعدش چند نقطه... و وقتی دور شد یک لحظه برگشت... نگاهی کرد و بعدش چند نقطه... دردونه جانم دلم برات تنگ شده کاشکی بهم قول نمی دادیم
-
شکستم ها ؟؟
پنجشنبه 28 تیرماه سال 1386 12:57
چشمات ... نگاهم کن احساس میکنم از چشمات افتادم ... شکستم .
-
به تو قول دادم ...
پنجشنبه 28 تیرماه سال 1386 12:56
وعده کردم که به تو سر نزنم برسم تا دم در در نزنم قول دادم به غزل های خودم زل به چشمان تو دیگر نزنم مطمئن باش خیالت راحت گله ای از تو به دفتر نزنم این چه رسمی است که باید یک عمر حرف خود را به تو آخر نزنم برو ای عشق برو تا اینکه روی دستان تو پرپر نزنم
-
هنوزم عشقمون کاله .................
یکشنبه 17 تیرماه سال 1386 20:23
هنوزم عشق تو کاله قرار ما هتل لاله همون جا که تورو دیدم ولی بد بود نبوسیدم همون جا که منو دیدی یواش اسمم رو پرسیدی همون جا که همه دیدن همه این رازو فهمیدن همون جا که نفس کم شد بهشت عشق مریم شد همون جا که تکونم داد تورو آروم نشونم داد همون جا که شدم فرهاد تا چشمم به چشات افتاد همون جا که می لرزیدم به جز اسم تو نشنیدم...
-
تنهایی را دوست دارم چون بی وفا نیست
یکشنبه 17 تیرماه سال 1386 19:07
تنهایی را دوست دارم زیرا بی وفا نیست ..... تنهایی را دوست دارم زیرا عشق دروغی در آن نیست....... تنهایی را دوست دارم زیرا تجربه کرد م......... تنهایی را دوست دارم زیرا خداوند م هم تنهاست....... تنهایی را دوست دارم زیرا ....... در کلبه تنهایی ایم در انتظار خواهم گریست وانتظار کشیدنم را پنهان خواهم کرد ....
-
تولد تو و کنکور من
پنجشنبه 27 اردیبهشتماه سال 1386 20:01
امروز که دارم بعد از حدود ۳ ماه دوباره مینویسم بالاخره تونستم با کسی که دوسش دارم صحبت کنم. با اینکه خیلی کم صحبت کردم اما یه جوری خیلی خوشحالم خیلی. از خدام خیلی ممنونم که کمکم کرد. ۲۰ اردیبهشت بود (بماند که چه روز دوست داشتنی ای بود و خواهد بود) که فهمیدم تولدته اینقدر با اینکه میترسیدم اما دوست داشتم بهت تبریک...
-
شبنم عشق
یکشنبه 29 بهمنماه سال 1385 19:26
از شبنم عشق خاک آدم گل شد صد فتنه و شور در جهان حاصل شد سر نشتر عشق بر رگ روح زدند یک قطره فرو چکید و نامش دل شد
-
ولنتاین من باش
چهارشنبه 25 بهمنماه سال 1385 23:54
سلام امشب هم گذشت... اما من نتونستم تو این شب هم، که میگن روز دوست داشتنه بهت بگم که... اصلا نمیدونم چیزهایی که می نویسم رو میخونی یا نه، اصلا تو وبلاگم می یای یا نه، نمی دونم شاید قضیه من با همه فرق داره. من هنوز نتونستم باهات صحبت کنم، هنوز می ترسم بیام باهات صحبت کنم نمی دونم چرا... اما از خدا خواستمت. ندای من کاش...
-
Reasons Why I Love You
سهشنبه 24 بهمنماه سال 1385 18:18
Reasons Why I Love You You complete me. You give the word Perfect a new meaning I can be myself when I am with you You bring out the best in me. Just a sight of you lifts my up spirits. You have taught me what it is to love and be loved. I can be clumsy and foolish when I am with you, yet know that your love for me...
-
آیینه پرسید که چرا دیر کرده است؟!
پنجشنبه 19 بهمنماه سال 1385 22:25
امروز نیز گذشت هنوز مانده ام در حیرانی این تن عریان و کاش هایی محال که نگویم برتر از گفتن است. باز هم غم تو بد جوری به اندک جانی که دارم افتاده .. . آیینه پرسید که چرا دیر کرده است نکند دل دیگری او را اسیر کرده است خندیدم و گفتم او فقط اسیر من است تنها دقایقی چند تأخیر کرده است گفتم امروز هوا سرد بوده است شاید موعد...
-
امشب به یاد تک تک ِ شب ها دلم گرفت
شنبه 14 بهمنماه سال 1385 20:49
امشب به یاد تک تک ِ شب ها دلم گرفت در اضطراب کهنه ی غم ها ، دلم گرفت انگار بغض تازه ای از نو شکسته شد در التهاب ِ خیس ِ ورق ها ، دلم گرفت ! از خواندن تمام خبر ها تنم بسوخت ... از گفتن تمام غزل ها دلم گرفت ... در انتظار تا که بگیرم خبر ز تو ... در آتش ِ گرفته سراپا... دلم گرفت ! متروکه نیست خلوتِ سرد دلم ولی از ارتباطِ...
-
آب شرمنده عباس شد
یکشنبه 8 بهمنماه سال 1385 17:43
حضرت امام حسین علیه السلام می فرمایند: هیچ کس روز قیامت در امان نیست، مگر آن که در دنیا خداترس باشد. باز این چه شورش است که در خلق عالم است باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
-
گریه نمی کنم نرو
جمعه 6 بهمنماه سال 1385 23:20
کجای این جنگل سبز پنهون می شی خورشیدکم پشت کدوم سد سکوت پر می کشی چکاوکم چرا به من شک می کنی من که منم برای تو لبریزم از عشق تو و سرشارم از هوای تو دست کدوم غزل بدم نبض دل عاشقمو پشت کدوم بهانه باز پنهون کنم هق هقمو گریه نمی کنم نرو ... آه نمیکشم بشین ... حرف نمیزنم بمون... بغض نمیکنم ببین سفر نکن خورشیدکم ترک نکن منو...
-
خدا رو فریاد می زنم...
پنجشنبه 5 بهمنماه سال 1385 16:27
اگه بگم که قول می دم تا همیشه باهات باشم اگه بگم که حاضرم فدای اون چشات بشم اگه بگم توآسمون عشق من فقط تویی اگه بگم بهونه ی هر نفسم تنها تویی اگه بگم قلبمو من نذر نگاهت می کنم اگه بگم زندگیمو بذر بهارت می کنم اگه بگم ماه منی هر نفس راه منی اگه بگم بال منی لحظه ی پرواز منی میشی برام خاطره ی قشنگ لحظه ی وصال میشی برام...
-
بر سر سنگ مزارم بنویس
دوشنبه 2 بهمنماه سال 1385 14:14
بر سر سنگ مزارم بنویس: زیر این سنگ جوانی خفته ست با هزاران ای کاش و دو چندان افسوس که به هر لحظه عمرش گفته ست بنویس: این جوان بر اثر ضربه ی کاری مرده ست ... نه بنویس: این جوان در عطش دیدن یاری مرده ست ... جلوی روز وفاتم بنویس: روز قربان شدن عاطفه در چشم نگار روز پژمردن گل فصل بهار روز اعدام جنون بر سر دار روز خوشبختی...
-
خیلی دوست دارم، خیلی...
جمعه 29 دیماه سال 1385 23:00
هر چه زیبایی و خوبی که دلم تشنه اوست مثل گل ، صحبت دوست مثل پرواز ، کبوتر می و موسیقی و مهتاب و کتاب کوه ، دریا ، جنگل ، یاس ، سحر این همه یک سو ، یک سوی دگر چهره همچو گل تازه تو ! دوست دارم همه عالم را لیک هیچکس را نه به اندازه تو !
-
غم تنهایی
سهشنبه 26 دیماه سال 1385 17:53
چرا وقتی که آدم تنها می شه غم وغصه اش قد یه دنیا می شه می ره یک گوشه پنهون می شینه اونجا رو مثل یه زندون می بینه غم تنهایی اسیرت می کنه تا بخوای بجنبی پیرت می کنه وقتی که تنها می شم اشک تو چشام پر می زنه غم می آد یواش یواش خونه دل در می زنه یاد اون شب ها می افتم زیر مهتاب بهار توی جنگل لب چشمه می نشستیم من و یار غم...
-
chat با خدا
پنجشنبه 23 آذرماه سال 1385 00:33
chat با خدا یادته روزی که به لیست بنده هات add ام کردی؟ یادته salam ات کردم تو هم salam ام کردی؟ یادمه حرفاتو گوش نکردم. بهم گفتی: آهای بنده چی کار کردی؟ شاید به خاطر همینه که offline ام و reply نکردی؟ وای؛ شایدم که ignore ام کردی؟ واااای؛ نکنه از لیست بنده هات delete ام کردی؟ پس بگو چرا pm میزارم جواب نمیدی نه؛ ولی...
-
"عشق چیست؟"
سهشنبه 11 مهرماه سال 1385 19:54
هرجا از عاشقی بپرسید : "عشق چیست؟", تنها به زخمهای خود اشاره میکند !! :" عشق, ترجمه زخم است؛ عشق, حاشیه انسان بر کتاب آفرینش است؛ عشق, خلاصه جهان است؛ عشق, چکیده ذرات و شیره کائنات است؛ عشق, پاسخ مبهم انسان به ابدیت است؛ عشق, جوابیه خدا به شیطان است؛ عشق, انفارکتوس تدریجی محبت است؛ عشق, سرطان دوست داشتن است؛ عشق, خرید...
-
تو چقدر دلسردی؟
جمعه 7 مهرماه سال 1385 21:14
تو چقدر دلسردی؟ های... با تو هستم تو چقدر دلسردی؟ با همه گفتن و خوردن با همه شعر و ترانه با همه ذوق و تلاشی که هدر شد که تو باشی با همه شور و رفاقت که بسر شد که نپاشی، تو چقدر دلسردی؟؟ تو چقدر دلتنگی؟ اینقدر بزم رفاقت اینقدر عشق و صداقت همه از بهر تو بودش که بیایی و ببندی در تنهایی و تنها شدنت را به ابد، لحظه ای از...
-
ماه رمضان مبارک
سهشنبه 4 مهرماه سال 1385 23:38
گر تو خواهی که بیابی ز جهان راه نجات بر محمد تو بگو از دل و از جان صلوات هر چه خواهی تو طلب کن ز شهنشاه جهان به علی حیدر صفدر شه خوبان صلوات
-
شونه به شونه
یکشنبه 2 مهرماه سال 1385 16:33
حالا که با هم یکی شدن دلامونو حالا که جاده هام افتادن به پامونو یکی از اون بالا انگار داره می شنوه صدامونو به گمونم که اثر داره دعامونو همسفر ای هم ستاره راه بیوفتیم که خودش داره هوامونو دل اون سوخته برای گریه هامونو کلید بارون تو دستامونه می شیم رونه شونه به شونه شونه به شونه