بی تو دل من پر از تمناست بیا...

دل من شکسته تر از شیشه های شهر شماست

بی تو دل من پر از تمناست بیا...

دل من شکسته تر از شیشه های شهر شماست

تولدت مبارک♥

اگه تا روز قیامت
داشتنت نباشه قسمت
چشم به راه تو می مونم
با دلی پر از صداقت
*
اگه با اشک های گرمم
دل سنگ برام بسوزه
اگه جسم من بپوسه
بعد دنیای دو روزه
*
اگه نقش قِصه ها شی
مِه روی قله ها شی
بری و از من جدا شی
اگه باشی یا نباشی
*
نه فقط عاشقت هستم
مرحمی رو قلب خسته م
این تویی که می پرستم
سر سپرده تو هستم.
*
اگه جای تو به این دل
همه دنیا رو ببخشن
میگذرم از هر چه دارم
اگه باشی عاشق من
*
اگه زنجیره به پاهام
اگه قفل و اگه صد بند
می رسم هر جا که هستی
به تو و عشق تو سوگند
*
اگه باشی تاجی بر سر
یا که از ذره ای کمتر
دل من داغ تو داره
تا ابد تا روز اخر
*
نه فقط عاشقت هستم
مرحمی رو قلب خسته م
این تویی که می پرستم
سر سپرده تو هستم.
*
اگه با یک قلب تب دار
بشم از عشق تو بیمار
یا وجود عاشقم رو
ببرن تا چوبه دار
*
اگه زندگیم فنا شه
طعمه خشم خدا شه
یا که در حسرت عشقت
روحم از بدن جدا شه
*
اگه قلبم رو شکستی
رفتی و از من گسستی
مهربون یا خود پرستی
هر چه هستی ؛ هر که هستی
*
نه فقط عاشقت هستم
مرحمی رو قلب خسته م
این تویی که می پرستم
تو بتی من بت پرستم
*
عشق من...  

 

تولدت مبارک با یه عالمه هورا و جیغ و کیک و شمع و... .
چقد منتظر این روز بودم تا دوباره یه بهونه باشه برای صدا کردنت
از همه چی بیشتر برات سلامتی رو آرزو می کنم.
وای خدا جونم چقد خوشحالم من، دارم صدات می کنما...
100000000000000000000000000 بار تولدت مبارک♥

وقتی بارون می زنه.... .

لالایی ، گریه ی بارون ، تو این گلخونه ی ویرون
بریز نم نم ، ببار آروم ، رو یاس تازه ی گلدون
لالا نازک ، مثه پونه ، لالا دلگیر و بی پونه
گل من تشنه و تنهاست ، اسیر این بیابونه
لالا لالا دلم تنگه ، لالایی ، گریه کن بارون
لالا لالا ، ببار آروم ، لالایی با دل پر خون
لالا فانوس چشم او ، گل نیلوفر من شو
بمون ای خورشید سر گردون ، چراغ آخر من شو
مثه ابری که می ناله ، مثه بادی که می خونه
ببین تنها تو رو دارم ، تو این دنیایه وارونه
لالا لالا دلم تنگه ، لالایی ، گریه کن بارون
لالا لالا ببار آروم ، لالایی با دل پر خون
لالایی باد سر گردون ، لالایی باغ ویرونم
لالایی لاله ی غمگین ، لالایی بید مجنونم
تو این بی آب و آبادی ، تو این ویرونه ی تنها
بخواب آهسته آهسته ، گل نیلوفر زیبا
بخواب آهسته آهسته ، گل نیلوفر زیبا 

 


ببین، آسمونم دلش گرفته! بارون و دوست دارم هنوز چون تو رو یادم میاره... .
تو این شب بارونی جلو چشات نیستم، اما پشت سرت محکم واستادم!

مصاحبه با خدا در خواب

خدا گفت: «بیا تو. پس می خواهی با من مصاحبه کنی؟»
گفتم: «اگر وقت داشته باشید.»
خدا لبخندی زد و گفت: «وقت من بی نهایت است و برای انجام هر کاری کافی است. چه سوالاتی در ذهن داری که می خواهی از من بپرسی؟»
گفتم: «چه چیزی بیش از همه شما را در مورد انسان متعجب می کند؟»
خدا جواب داد: «اینکه آنها از کودک بودن، خسته می شوند و برای بزرگ شدن عجله دارند و سالیان دراز را در حسرت دوران کودکی سر می کنند. اینکه سلامتی شان را برای به دست آوردن پول از دست می دهند و بعد پولشان را خرج می کنند تا دوباره سلامتی به دست آورند. اینکه با چنان هیجانی به آینده فکر می کنند که زمان حال را فراموش می کنند و لذا نه در حال زندگی می کنند و نه در آینده. اینکه چنان زندگی می کنند که گویی هرگز نخواهند مُرد و چنان می میرند که گویی هرگز زنده نبوده اند.»
خداوند دست های مرا در دست گرفت و مدتی در سکوت گذشت. بعد پرسیدم: «چه درس هایی از زندگی را می خواهید بندگان یاد بگیرند؟»
خدا با لبخندی پاسخ داد: «یاد بگیرند که نمی توان دیگران را مجبور به دوست داشتن خود کرد اما می توان محبوب دیگران شد. یاد بگیرند که با ارزش ترین ها، اشیایی نیست که در زندگی دارند بلکه اشخاصی است که در زندگی دارند. یاد بگیرند که نباید خود را با دیگران مقایسه کنند، هر کس طبق ارزشهای خودش قضاوت می شود نه در گروه و بر اساس مقایسه. یاد بگیرند که ثروتمند، کسی نیست که بیشترین دارایی را داشته باشد بلکه کسی است که کمترین نیاز را داشته باشد. یاد بگیرند برای ایجاد زخمی عمیق در دل کسی که دوستش دارند فقط چند ثانیه زمان لازم است اما برای التیام آن سالها وقت لازم است. یاد بگیرند که افراد بسیاری آنها را عمیقا دوست دارند اما بلد نیستند که علاقه شان را ابراز کنند. یاد بگیرند که پول همه چیز می خرد جز دل خوش. یاد بگیرند که ممکن است دو نفر یک موضوع واحد را ببینند و از آن، دو برداشت کاملا متفاوت داشته باشند.
یاد بگیرند که دوست واقعی کسی است که همه چیز را در مورد آنها می داند و با این حال دوستشان دارد. یاد بگیرند که کافی نیست همواره دیگران آنها را ببخشند بلکه باید خودشان هم خود را ببخشند.»
مدتی نشستم و لذت بردم. از او برای وقتی که به من اختصاص داده بود و برای همه کارهایی که برای من و خانواده ام کرده بود تشکر کردم.
او پاسخ داد: «هر وقت بخواهی من بیست و چهار ساعته در دسترس هستم، فقط کافی است صدایم کنی تا جواب بدهم.»