بی تو دل من پر از تمناست بیا...

دل من شکسته تر از شیشه های شهر شماست

بی تو دل من پر از تمناست بیا...

دل من شکسته تر از شیشه های شهر شماست

گریه نمی کنم نرو

کجای این جنگل سبز پنهون می شی خورشیدکم

پشت کدوم سد سکوت پر می کشی چکاوکم

چرا به من شک می کنی من که منم برای تو

لبریزم از عشق تو و سرشارم از هوای تو

 

دست کدوم غزل بدم نبض دل عاشقمو

پشت کدوم بهانه باز پنهون کنم هق هقمو

گریه نمی کنم نرو ... آه نمیکشم بشین ... حرف نمیزنم بمون... بغض نمیکنم ببین

سفر نکن خورشیدکم ترک نکن منو نرو

نبودنت مرگ منه راهی این سفر نشو

نذار که عشق منو تو اینجا به آخر برسه

بری تو و مرگ من از رفتن تو سر برسه

گریه نمی کنم نرو ... آه... نمیکشم بشین . حرف نمیزنم بمون. بغض نمیکنم ببین...

نوازشم کن و ببین عشق میریزه از صدام

صدام کن و ببین که باز غنچه میدن ترانه هام

اگرچه من به چشم تو کمم قدیمیم گمم

آتشفشان عشقمو دریای پرتلاطمم

گریه نمی کنم نرو ........... آه... نمیکشم بشین . حرف نمیزنم بمون. بغض نمیکنم ببین.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد