بی تو دل من پر از تمناست بیا...

دل من شکسته تر از شیشه های شهر شماست

بی تو دل من پر از تمناست بیا...

دل من شکسته تر از شیشه های شهر شماست

به تو قول دادم ...

وعده کردم که به تو سر نزنم
 برسم تا دم در در نزنم
 قول دادم به غزل های خودم
 زل به چشمان تو دیگر نزنم
 مطمئن باش خیالت راحت
 گله ای از تو به دفتر نزنم
 این چه رسمی است که باید یک عمر
 حرف خود را به تو آخر نزنم
 برو ای عشق برو تا اینکه
 روی دستان تو پرپر نزنم

هنوزم عشقمون کاله .................

هنوزم  عشق  تو  کاله             قرار  ما  هتل  لاله
همون جا که تورو دیدم             ولی بد بود نبوسیدم
همون جا که منو دیدی             یواش اسمم رو پرسیدی
همون جا که همه دیدن            همه این رازو فهمیدن
همون جا که نفس کم شد        بهشت عشق مریم شد
همون جا که تکونم داد             تورو  آروم   نشونم   داد
همون جا که شدم فرهاد         تا چشمم به چشات افتاد
همون جا که می لرزیدم           به جز اسم تو نشنیدم
همون جا که  یه دنیا بود           یه کلبه ش مال زیبا بود
همون جا که واست مردم         به اسم تو قسم خوردم
همون جا دل دگرگون شد         چشام کارون بارون شد
همون جا که تکون خوردم         آره عاشق شدم مردم
هوس   کردم   برم    اونجا        شاید امروز شاید فردا
ولی  اینبار     دیگه     تنها         دلت نیست که بیای زیبا
می رم اونجا که وایسادی        جواب   عشقمو    دادی
می رم   دیوونه  شم  بازم        تو    رو   یادت    بیاندازم
می رم اونجا اتاق شیش           به یاد هفت سال پیش
هنوز عطر تو اونجاهاس            اتاق شیش مال زیباس
آدم    اونجا      فراوونه             می گن طفلی چه دیوونه
می گم من عاشق زیبام           واسه اینه حالا اینجام
همین روزا قرارم بود                 توی این معبد معبود
می خوام گم شم تو هفت سال پیش
     با زیبای اتاق شیش
می خوام اون اولا باشه            همش خالص طلا باشه
می گم اما واسم سخته           نباشم گفته خوشبخته
اون اصلا عاشق من نیست       تو قصه ش حرف موندن نیست
قدش رعنا چشاش روشن        با هرکس هست به غیر از من
من اون کس که می خواد نیستم         بزرگه من زیاد نیستم
همش یه شاعر سادم             که توی راهش افتادم
یه روز بی اعتنا می ره             یه روز دستامو می گیره
یه روز ابره یه روز آفتاب           یه روز خوبه یه روز بی تاب
حسابی از دسم خسته س       ولی قفل لباش بسته س
می خواد از عمق قلب و جون              برم از زندگیش بیرون
ولی من خیلی دیوونم               می خوام گم شم نمی تونم
چی می شد اون منو می خواست           الان عکساش همش اینجاس 
ببین زیبای توی قاب                   با من باش لا اقل تو خواب
هنوزم عشقمون کاله                قرار     ما     هتل     لاله

(شعر از مریم حیدر زاده)

تنهایی را دوست دارم چون بی وفا نیست

Entry for May 27, 2007

تنهایی را دوست دارم زیرا بی وفا نیست .....
تنهایی را دوست دارم زیرا عشق دروغی در آن نیست.......
تنهایی را دوست دارم زیرا تجربه کرد م.........
تنهایی را دوست دارم زیرا خداوند م هم تنهاست.......
تنهایی را دوست دارم زیرا .......
در کلبه تنهایی ایم در انتظار خواهم گریست وانتظار کشیدنم را پنهان
خواهم کرد ....

تولد تو و کنکور من

امروز که دارم بعد از حدود ۳ ماه دوباره مینویسم بالاخره تونستم با کسی که دوسش دارم صحبت کنم‏‏‏. با اینکه خیلی کم صحبت کردم اما یه جوری خیلی خوشحالم خیلی. از خدام خیلی ممنونم که کمکم کرد.

۲۰ اردیبهشت بود (بماند که چه روز دوست داشتنی ای بود و خواهد بود) که فهمیدم تولدته اینقدر با اینکه میترسیدم اما دوست داشتم بهت تبریک بگم (تولدت مبارک). یه خواهش داشتم اجازه بدید هدیه تولدتونو بهتون بدم. (خواهش میکنم)

۴۲ روز دیگه کنکور دارم‏. دارم درس میخونم تا انشالله رشته و دانشگاهی که دوست دارم قبول شم. تو رو خدا برام دعا کنید.

شبنم عشق

 از شبنم عشق خاک آدم گل شد       صد فتنه و شور در جهان حاصل شد

                  سر نشتر عشق بر رگ روح زدند       یک قطره فرو چکید و نامش دل شد

ولنتاین من باش

سلام امشب هم گذشت... اما من نتونستم تو این شب هم، که میگن روز دوست داشتنه بهت بگم که... اصلا نمیدونم چیزهایی که می نویسم رو میخونی یا نه، اصلا تو وبلاگم می یای یا نه، نمی دونم شاید قضیه من با همه فرق داره. من هنوز نتونستم باهات صحبت کنم، هنوز می ترسم بیام باهات صحبت کنم نمی دونم چرا... اما از خدا خواستمت. ندای من کاش میدونستی... .

Reasons Why I Love You

Reasons Why I Love You

  • You complete me.
    You give the word Perfect a new meaning
    I can be myself when I am with you
    You bring out the best in me.
    Just a sight of you lifts my up spirits.
    You have taught me what it is to love and be loved.
    I can be clumsy and foolish when I am with you, yet know that your love for me will never diminish.
    Your smile is enough to make a dull day seem bright as sun.
    Being in your arms makes me feel like I can never be lost again.
    Ever since you have come into my life, I yearn to come back home and see your lovely smile.
    Your innocence makes me forget all shady things of this world.
    I love the way you get angry whenever I am late; yet wait for me for as long as it takes.
    You have given meaning to my existence.
    I love the way your face glows whenever I gift you something.
    You are the only one who can make me smile even in my deepest sorrows.
    I respect the faith you have in me and love you for it.
    I love the calm look on your face when you are sleeping.
    I love waking up in the morning and finding you by my side.
    I get lost in the depth of your mysterious eyes.
    I can fight against the world because I know you will be by my side always.

آیینه پرسید که چرا دیر کرده است؟!

امروز نیز گذشت هنوز مانده ام در
حیرانی این تن عریان و کاش هایی محال که نگویم برتر از گفتن است.
باز هم غم تو بد جوری به اندک جانی که دارم افتاده ...

آیینه پرسید که چرا دیر کرده است
نکند دل دیگری او را اسیر کرده است

خندیدم و گفتم او فقط اسیر من است
تنها دقایقی چند تأخیر کرده است
گفتم امروز هوا سرد بوده است
شاید موعد قرار تغییر کرده است

خندید به سادگیم آیینه و گفت
احساس پاک تو را زنجیر کرده است
گفتم از عشق من چنین سخن مگوی
گفت خوابی، سال‌ها دیر کرده است

در آیینه به خود نگاه می‌کنم ـ آه!
عشق تو عجیب مرا پیر کرده است
راست گفت آیینه که منتظر نباش
او برای همیشه دیر کرده است.

امشب به یاد تک تک ِ شب ها دلم گرفت

امشب به یاد تک تک ِ شب ها دلم گرفت
 در اضطراب کهنه ی غم ها ، دلم گرفت
 انگار بغض تازه ای از نو شکسته شد
 در التهاب ِ خیس ِ ورق ها ، دلم گرفت !
 از خواندن تمام خبر ها تنم بسوخت ...
 از گفتن تمام غزل ها دلم گرفت ...
 در انتظار تا که بگیرم خبر ز تو ...
 در آتش ِ گرفته سراپا... دلم گرفت !
 متروکه نیست خلوتِ سرد دلم ولی
 از ارتباطِ مردم ِدنیا دلم گرفت!!
 یک رد ِ پا که سهم ِ من از بی نشانی است!
 از رد ِ خون که مانده به هر جا ، دلم گرفت
 اینجا منم و خاطره هایی تمام تلخ
 اقرار میکنم درآمدم از پا ... دلم گرفت ...
 می خواستم ببوسمت از این دیار دور
 می خواستم ببوسمت اما دلم گرفت
 نه اینکه فکر کنی دل ، از تو کنده ام !
 یا اینکه از محال ِ تمنا دلم گرفت !
 از لحظه ای که هق هق ِ هر روزه ی مرا
 بگذاشتی به روی دو لب ها ، دلم گرفت
 از لحظه ای که هر دو نگاهم اسیر شد
 در امتداد هیچ ِ قدم ها دلم گرفت
 از لحظه ای که خیس شدم در خیال تو
 آن دم که تنگ شدند نفس ها دلم گرفت
 ازین که باز تو نیستی کنار من
 ازین که باز خسته و تنها ... دلم گرفت
 می خواهمت که بار  ِ دگر گرم تر ز پیش
 می خواهمت ببوسمت اما دلم گرفت !
 تکرار می کنم این سطرهای کهنه را ...
 تکرار می کنم که خدایا !! دلم گرفت؟

آب شرمنده عباس شد

حضرت امام حسین علیه السلام می فرمایند:
هیچ کس روز قیامت در امان نیست، مگر آن که در دنیا خداترس باشد.


باز این چه شورش است که در خلق عالم است

                    باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است