بی تو دل من پر از تمناست بیا...

دل من شکسته تر از شیشه های شهر شماست

بی تو دل من پر از تمناست بیا...

دل من شکسته تر از شیشه های شهر شماست

برگرد که هنوزم مجنون دیروزم، برگرد که هنوز دوستت دارم.

 

رفتی بی تو من مثل شیشم، می شکنم طاقت ندارم
تک درختی بی خاک و ریشم، تو خزون کردی بهارم
من هنوزم مثل همیشم، جز تو هیچکس رو ندارم
بیا تا جون بگیره ریشم، تو برم گردون بهارم.
قلبم رو داغون کردی، وای اگه برنگردی، دل تنگم می میره، وای چه دردی.
برگرد که هنوزم مجنون دیروزم، برگرد که هنوز دوستت دارم.
برگرد شب و روز من عکساتُ می بوسم، برگرد که فقط گریست کارم.
هر یه لحظه که نیستی پیشم، چشمِ خیسم چشم به راتِ
دیگه دارم دیوونه می شم، رویاهام غمگینُ ماتِ
من هنوزم مثل همیشم، دل من هنوز باهاتِ
بیا تا جون بگیره ریشم، تنها درمونم صداتِ.
قلبم رو داغون کردی، وای اگه برنگردی، دل تنگم می میره، وای چه دردی.
برگرد که هنوز تو رویای دیروزم، برگرد که هنوز دوستت دارم.
برگرد تکُ تنها تو فردا می سوزم، برگرد که فقط گریست کارم.
برگرد که هنوزم مجنونِ دیروزم، برگرد که هنوز دوستت دارم.
برگرد شب و روز من عکساتُ می بوسم، برگرد که فقط گریست کارم.
من فقط گریست کارم.

 

 

دوستت دارم به اندازه تموم اون دونه برفایی که از آسمون میآن.
عیدت مبارک دردونه می دونستی من سیدم!

هنوز شور عشقو به سر داری یا نه؟

  

تو اون شام مهتاب کنارم نشستی
عجب شاخه گل وار به پایم شکستی

قلم زد نگاهت به نقش آفرینی
که صورتگری را نبود این چنینی

پریزاد عشقو مه آسا کشیدی
خدا را به شور تماشا کشیدی

تو دونسته بودی، چه خوش باورم من
شکفتی و گفتی، از عشق پرپرم من

تا گفتم کی هستی، تو گفتی یه بی تاب
تا گفتم دلت کو، تو گفتی که دریاب

قسم خوردی بر ماه ، که عاشقترینی
تو یک جمع عاشق ، تو صادقترینی

همون لحظه ابری رخ ماهو آشفت
به خود گفتم ای وای مبادا دروغ گفت

گذشت روزگاری از اون لحظه ناب
که معراج دل بود به درگاه مهتاب

در اون درگه عشق چه محتاج نشستم
تو هر شام مهتاب به یادت شکستم

تو از این شکستن خبرداری یا نه
هنوز شور عشقو به سر داری یا نه

تو دونسته بودی، چه خوش باورم من
شکفتی و گفتی، از عشق پرپرم من

تا گفتم کی هستی، تو گفتی یه بی تاب
تا گفتم دلت کو، تو گفتی که دریاب

قسم خوردی بر ماه ، که عاشقترینی
تو یک جمع عاشق ، تو صادقترینی

همون لحظه ابری رخ ماهو آشفت
به خود گفتم ای وای مبادا دروغ گفت

هنوزم تو شبهات اگه ماهو داری
من اون ماهو دادم به تو یادگاری 

من اون ماهو دادم به تو یادگاری ......... 

دوستت دارم همین
به خدا فقط همین.

کمکم کن............

 

کمکم کن کمکم کن نذار اینجا بمونم تا بپوسم
کمکم کن کمکم کن نذار اینجا لب مرگ و ببوسم
کمکم کن کمکم کن عشق نفرینی بی پروائی میخواد
ماهی چشمه کهنه هوای تازه دریائی میخواد

دل من دریائیه چشمه زندونه برام
چکه چکه های آب مرثیه خونه برام

تو رگام به جای خون شعر سرخ رفتنه
تن به موندن نمیدم موندنم مرگ منه

عاشقم مثل مسافر عاشقم
عاشق رسیدن به انتها

عاشق بوی غریبانه کوج
تو سپیده غریب جاده ها

من پر از وسوسه های رفتنم
رفتن و رسیدن و تازه شدن

توی یک سپیده طوسی سرد
مسخ یک عشق پر آوازه شدن

کمکم کن کمکم کن نذار این گمشده از پا در بیاد
کمکم کن کمکم کن خرمن رخوت من شعله میخواد

کمکم کن کمکم کن من و تو باید به فردا برسیم
چشمه کوچیکه برامون ما باید بریم به دریا برسیم

دل ما دریائیه چشمه زندون مونه
چکه چکه های آب مرثیه خون مونه

توی رگ بودن ما شعر سرخ رفتنه
کمکم کن که دیگه وقت راهی شدنه

کمکم کن کمکم کن............

آخه مگه فرشته هم رسم شکستن بلده؟

  

می گن دستای پاک تو
مهمون دستای دیگه است
می گن نگات پیش منه
اما دلت جای دیگه است

می گن دروغ بوده که تو
تا آخرش مال منی
چشمای رنگ عسلت
دنبال چشمای دیگه است

آخه مگه فرشته هم
رسم شکستن بلده
آدم می تونه بد باشه
مگه فرشته هم بده

با شب و مهتاب شنیدم
این روزا خلوت می کنی
می گن تو خواب و رویاهات
خورشید و دعوت می کنی

چرا دستای عاشقت
رنگ تابستون نمیشه
وقتی که نیستم اون چشات
خونه بارون نمیشه

میون راهت نکنه
قلبتو دادی به کسی
اون کیه که به جای من
شبا براش دلواپسی
تو اهل آسمونایی
اون آسمونای بلند
فرشته آرزوهام
به گریه های من نخند

آخه مگه فرشته هم
رسم شکستن بلده
آدم می تونه بد باشه
مگه فرشته هم،بده

می گن دستای پاک تو
مهمون دستای دیگه است
می گن نگات پیش منه
اما دلت جای دیگه است
می گن دروغ بوده که تو
تا آخرش مال منی
چشمای رنگ عسلت
دنبال چشمای دیگه است

میون راهت نکنه
قلبتو دادی به کسی
اون کیه که به جای من
شبا براش دلواپسی

تو اهل آسمونایی
اون آسمونای بلند
فرشته آرزوهام
به گریه های من نخند

آخه مگه فرشته هم
رسم شکستن بلده
آدم می تونه بد باشه
مگه فرشته هم،بده

آخه مگه فرشته هم
رسم شکستن بلده
آدم می تونه بد باشه
مگه فرشته هم،بده

تو ناز می کنی من ناز می کشم

 

تو ناز می کنی من ناز می کشم
این منطقِ کیه انگار پیشِ تو فرقی نمی کنه کی عاشقِ کیه
وقتی که خاطره غمگینِ تا هنوز تو خونه منه، یعنی که بار غم بی تو شبانه روز رو شونه منه
غمبارِ عشقِ تو رو دوش می کشم. پا پس نمی کشم با این خیالِ پوچ که چشمهای تو، دیوونه منه.
تو ناز می کنی من ناز می کشم
این منطقِ کیه انگار پیشِ تو فرقی نمی کنه کی عاشقِ کیه
روحِ تو مریمِ چشمِ تو نرگسِ دستِ تو نسترن
روحِ تو دستِ تو چشمِ تو، عشقِ من، گلخونه منه
.
.
.
.
.
.
.
تو ناز می کنی
من ناز می کشم.

اللهم رب شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن

یا ایها الذین آمنوا کتب علیکم الصیام کما کتب على الذین من قبلکم لعلکم تتقون.
اى کسانى که ایمان آورده‏اید روزه بر شما واجب شده همانطور که بر اقوام قبل از شما واجب شده بود شاید با تقوا شوید.

رمضان ماه ضیافت و بارش رحمت الهی بر قلوب مومنین، ماه رمضان، ماه خداوند، ماه بندگی و رسیدن به قرب الهی، ماه آمرزش گناهان و ماه خوبیها فرا رسید.
و چه ماهی است این رمضان، ماهی که شیطان به اسارت در می‌آید، بندگان خداوند از وسوسه و فریب شیطان در امان می‌مانند و خداوند به برکت این ماه عزیز، گناهان ملتمسین درگاهش را می‌زداید و قلبها را تطهیر می‌کند.
ماه پربرکت رمضان، ماه لیالی قدر است و درهای رحمت و عطوفت الهی در این ماه به روی همه باز است تا بندگانی که در معصیت و گناه غرق شده اند، شبانه به اقیانوس معرفت بپیوندند و با توبه و انابه و فریاد الغوث الغوث روح خود را از زنگار معاصی پاک کنند.
پروردگارا در این ماه مبارک، ما را از بهترین روزه داران درگاهت قرار ده.

ای که تویی همه کسم بی تو می گیره نفسم

وقتی می آی صدای پات از همه جادهِها می آد
انگار نه از یه شهر دور که از همه دنیا می آد
تا وقتی که در وا می شه لحظه دیدن می رسه
هر چی که جادست رو زمین به سینه من می رسه، آه ...
ای که تویی همه کسم بی تو می گیره نفسم

اگه تو رو داشته باشم به هر چی می خوام می رسم
وقتی تو نیستی قلبمو واسه کی تکرار بکنم
گلهای خواب آلوده رو واسه کی بیدار بکنم
دستِ کبوترهای عشق، واسه کی دونه بپاشه
مگه تنه من می تونه بدونه تو زنده باشه
ای که تویی همه کسم بی تو می گیره نفسم
اگه تو رو داشته باشم به هر چی می خوام می رسم
عزیز ترین سوغاتیه، غبار پیراهنِ تو
عمر دوباره منه، دیدن و بوییدن تو
نه من تورو واسه خودم نه از سر هوس می خوام
عمر دوباره منی تو رو واسه نفس می خوام
ای که تویی همه کسم بی تو می گیره نفسم
اگه تو رو داشته باشم به هر چی می خوام می رسم
به هر چی می خوام می رسم ...

دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد...



دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد
به زیر آن درختی رو که او گلهای تر دارد
در این بازار مکاران مرو هر سو چو بیکاران
به دکان کسی بنشین که در دکان شکر دارد
ترازو گر نداری پس تو را زو رهزند هر کس
یکی قلبی بیاراید تو پنداری که زر دارد
تو را بر در نشاند او به طراری که میآید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
به هر دیگی که میجوشد میاور کاسه و منشین
که هر دیگی که میجوشد درون چیزی دگر دارد
نه هر کِلکی شکر دارد, نه هر زیری زبر دارد
نه هر چشمی نظر دارد, نه هر بحری گهر دارد
بنال ای بلبل دستان ازیرا ناله مستان
میان صخره و خارا اثر دارد اثر دارد
بنه سر گر نمیگنجی که اندر چشمه سوزن
اگر رشته نمیگنجد از آن باشد که سر دارد
چراغست این دل بیدار به زیر دامنش میدار
از این باد و هوا بگذر هوایش شور و شر دارد
چو تو از باد بگذشتی مقیم چشمهای گشتی
حریف همدمی گشتی که آبی بر جگر دارد
چو آبت بر جگر باشد درخت سبز را مانی
که میوه نو دهد دایم درون دل سفر دارد

نشو با من غریبه، مثل نامهربونا

سفر کردم که از عشقت جداشم،
دلم می خواست دیگه عاشق نباشم،
ولی عشقت تو قلبم مونده ای وای،
دلِ دیوونمُ سوزونده ای وای.
هنوزم عاشقم، دنیای دردم،
مثل پروانه ها دورت می گردم.
سفر کردم که از یادم بری، دیدم نمی شه،
آخه عشقِ یه عاشق با ندیدن کم نمی شه.
غم دور از تو بودن یه بی بالُ پرم کرد،
نرفت از یاد من عشق، سفر عاشق ترم کرد.
هنوز پیش مرگتم من، بمیرم تا نمیری،
خوشم با خاطراتم اینو از من نگیری.
دلم، از ابر و بارون، به جز عشقِ تو نشنید،
تو مهتاب شبونه، فقط چشمام تو رو دید.
نشو با من غریبه، مثل نامهربونا،
بلا گردون چشمات، زمین و آسمونا.
می خوام برگردم اما می ترسم،
می ترسم بگی حرفی نداری
بگی، عشقی نمونده،
می ترسم بری تنهام بزاری.
هنوز پیش مرگتم من، بمیرم تا نمیری،
خوشم با خاطراتم اینو از من نگیری.
تو را دیدم تو بارون، دل دریا تو بودی،
تو موج سبز سبزه، تن فردا تو بودی
مگه می شه ندیدت، تو مهتابِ شبونه،
مگه می شه نخوندت، تو شعر عاشقونه
می خوام برگردم اما می ترسم،
می ترسم بگی حرفی نداری
بگی، عشقی نمونده،
می ترسم بری تنهام بزاری.
هنوز پیش مرگتم من، بمیرم تا نمیری
خوشم با خاطراتم اینو از من نگیری.

شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم دوست دارم

 

شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم دوست دارم
بی تو بودن را برای با تو بودن دوست دارم دوست دارم
خالی از خود خواهی من برتر از آلایش تو
من تو را بالاتر از من برتر از من دوست دارم
عشق صدها چهره دارد عشق تو آیینه داره
عشق را در چهره ی آیینه دیدن دوست دارم
در خموشی چشم مارا قصه ها و گفت وگو هاست
من تو را درجسته ی محراب دیدن دوست دارم
من تو را بالاتر از من برتر از من دوست دارم
شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم دوست دارم
بی تو بودن را برای با تو بودن دوست دارم دوست دارم
در هوای دیدنت یک عمر در چله نشستم
چله را در مقدم عشقم شکستن دوست دارم
بغض سر گردان ابرم قله ای آرامشم کن
شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم دوست دارم

یه دنیا ممنون که زنگ زدی
خیلی خوشحالم خیلی ... .