بی تو دل من پر از تمناست بیا...

دل من شکسته تر از شیشه های شهر شماست

بی تو دل من پر از تمناست بیا...

دل من شکسته تر از شیشه های شهر شماست

چشم به راحت نازنین...

از دور دست های زلال می آیی برای نخستین بار

و می مانی برای همیشه

چون گلی بر سینه تاریخ

و تو نگاهم می کنی با شرمی ژرف می خندی

و تی تی صدایم می کنی

جای اولین نگاهت هنوز بر گونه های تکیده ام مانده

چشمانت می درخشد و در تابش انعکاس نگاهت چانه ام را به سینه می چسبانم

از دوری می گویم و غریبانه می مویم

دستان کوچکم در دستان مردانه ات گم می شود

: می روم اما زود می آیم

می مانم . تا همیشه باور کن

قلبم را نور باران می کند جملاتت

می مانی؟ می مانم

تا همیشه ؟ تا همیشه

می روی.....

و روزها و ماها باردار و سنگین بر تن نحیفم می تازند

هنوز نیامده ای

و من منتظر همیشه بیدارت سر جاده

عبور هر سوار را با چشم دنبال می کنم

که بیاید

بایستاد

غریبه آشنایی پیاده شود

بماند

برای همیشه.....

هنوز نیامده ای

هنوز.......

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد